یادداشتهای دخترانه یک نوجوان

متن مرتبط با «مامان» در سایت یادداشتهای دخترانه یک نوجوان نوشته شده است

داستان های سسی

  • ظاهراً این داستان های سسی من تمامی ندارد. یادتونه قبلاً داستان سسی من و دختر خالم را گفتم براتون؟ حالا هم می خواهم یک داستان سسی دیگر بگویم ! راستی اون دختر خالم هم از ایران رفته ! دیگه ایران نیست، پس این داستان سسی مثل قبلیه جالب و با حال نیست ! آخه اون داستان سسی قبلیم هنوزم پربیننده ترین مطلب وبلاگم است. خلاصه! شاید این یکی کمی بی مزه باشه. من تصمیم گرفتم برای مهمانی سس درست کنم ! یک سس سالاد معمولی ! هزار جزیره را برداشتم و ریختم داخل یک ظرف ! کمی سرکه و کمی آبلیمو ریختم داخل اونو و رفتم. آخرش تصمیم گرفتم که کمی مایونز هم قاطیش کنم ! اصل ماجرا هم همین جا اتفاق افتاد، شیشه سس مایونز شکست ! برای این که ضایع نشم، جمع و جورش کردم و یه کمی هم ریختم توی سس سالادمون ! وقتی مهمونا اومدن هر کسی میومد سالاد بخوره، یکی دهنش زخم شد، یکی لبش ... خلاصه شیشه خورده داشت این سس ما ! آبروی من و مامان و همه رفت !   ,داستان سسی,داستان,مامان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها